• وبلاگ : همراه زندگي
  • يادداشت : سلا م بر عزيزترينم
  • نظرات : 0 خصوصي ، 10 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + صبا 

    سلام

    اين شعر رو يكي از دوستام برام فرستاده. من هم براي شما!

    اي نگاهت نخي از مخمل و از ابريشم
    مدتي هست که هر شب، به تو مي انديشم
    شبحي چند شب است ، آفت جانم شده است
    اول اسم کسي ورد زبانم شده است
    در من انگار کسي در پي انکار من است
    يک نفر مثل خودم عاشق ديدار من است
    يک نفر ساده، چنان ساده که از ساده گي اش
    مي توان يک شبه پي برد به دلدادگي اش
    يک نفر سبز، چنان سبز که از سرسبزي اش
    مي توان پل زد از احساس خدا تا دل خويش
    آي يکرنگ تر از آينه يک لحظه بايست
    راستي اين شبحه، هر شبه تصوير تو نيست
    اگر اين حادثه ي هر شبه تصوير تو نيست؟
    پس چرا رنگ تو و آينه ،اين قدر يکي ست؟
    حتم دارم که تويي آن شبح آينه پوش
    عاشقي جرم قشنگي ست به انکار مکوش